حافظ شاعر دیروز و هنوز!
هر شاعری به قدری کامیاب است و ماندگار که سه من را در شعر خویش به خوبی بپرورد:
من شخصی
من قومی و ملی
من انسانی.
آن که شعرش هر سه "من" را می پرورد شانس ماندگاری بیشتری دارد چرا که هم خویش را بیان می کند و هم از زبان مردمان خود سخن می گوید و هم آمال و آلام انسانی و انسان را بر زبان جاری می سازد.می نماید و می ماند!
حافظ نماینده هر سه من است در فرهنگ و ادب ما.هم ظاهرا از خویش می گوید که:
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
هم از قوم و مردمان خود می گوید :
ترسم این قوم که بر دُردکشان می خندند
بر سر کار خرابات کنند ایمان را
و هم از انسان می گوید که :
آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و زنو آدمی!
حافظ از من و ما و انسان می گوید اما در زیباترین بیان و در پخته ترین زبان! و کدام دل و گوش و ذهنی است که بشنود و بفهمد و بچشد و در برابرش به زانو درنیاید و نگوید جانا ز زبان ما سخن می گویی؟
حافظ زبان حال آدمی است فراتر از زمان و مکان و زبان و نژاد و باورها.از همین رو شعرش در بساط عارف و عامی ،
کافه و قهوه خانه،مسجد و میخانه... هست و خواهد بود.
روز حافظ روز بزرگ داشت انسان است و آلام و آمالش!
فرخنده باد این روز بر هر که درد آدمیت دارد و در تلاش برای بهروزی انسان هاست.
نویسنده: دکتر مهدی محبتی
ادامه اخبار با موضوع مناسبت ها
به منظور ارائه خدمات بهتر، هرگونه پیشنهاد و انتقاد سازنده خود را با ما در میان بگذارید